تعداد پستها : 78 Age : 40 Registration date : 2008-10-30
عنوان: مستر بین الخميس أكتوبر 30, 2008 1:55 pm
[size=12]
بيوگرافي و مصاحبه اي كوتاه و خواندني روزنامه تايمز بـــا
MR.BEAN
نام كامل : ROWAN SEBASTIAN ATKINSON
تاریخ تولد : 6 ژانویه 1955
محل تولد : نیوكاسل انگلیس
شغل : بازیگر، كمدین، نویسنده
تحصیلات : مهندسی الكترونیك از دانشگاه نیوكاسل و آكسفورد
علت شهرت : ايفاي نقش در شخصيت MR.BEAN
قد : 183 سانتی متر
پدر : ERIC ATKINSON
شغل پدر : كشاورز
مادر : ELLA MAY ATKINSON
برادرها : RYBERT & RODNEY
همسر : SUENTRA SASTRY
شغل همسر : آرایشگر و گریمور
تاريخ ازدواج : 1990
نام پسر : BENJAMIN
نام دختر : LILY
/sd1ykm.jpg[/img][center] بیــــــوگـــــرافــی : "روان سباستين آتكينسون" معروف به "مستربين" كمدين معروفي كه سالهاست خنده را بر لبان مردم دنيا مينشاند، در 6 ژانويه 1955 در "نيوكاسل" انگليس در منطقه "تينه" متولد شد. پدرش "اريك آتكينسون" و مادرش "الا مي" نام داشت. او دو برادر بزرگتر به نامهاي "روبرت" و "رودني" دارد. پدرش يك مزرعهدار ساده بود. "روان" بعد از اتمام تحصيلات ابتدايي و دبيرستان در دانشگاه "نيوكاسل" در رشته مهندسي برق مشغول به تحصيل شد. مدتي بعد دانشگاهش را به "آكسفورد" منتقل كرد و تحصيلاتش را در همان رشته در دانشگاه آكسفورد به پايان رساند.
او از نوجواني به بازي در نقشهاي كمدي علاقه فراواني داشت. او در اين زمينه از استعداد خاصي برخوردار بود. "روان" در دانشگاه آكسفورد با فيلمنامهنويس طنز معروف "ريچارد كورتس" آشنا شد و فعاليتهايش را در زمينه بازيگري كمدي زيرنظر اين فيلمنامهنويس آغاز كرد. او در چند نمايش كوتاه طنز كه در سالن آمفي تئاتر دانشگاه اجرا شد ايفاي نقش كرد و بسيار مورد توجه تماشاچيان قرار گرفت. "روان" كار حرفهاي خود را در اين زمينه در سن 23 سالگي و در سال 1978 با ايفاي نقش در يك نمايش كمدي با نام Oclock News شروع كرد. اين نمايش يك تقليد خبر طنزآميز بود كه از شبكه BBC انگليس پخش ميشد. اين نمايش كمدي كه پخش آن مدت چهار سال ادامه داشت موفقيت چشمگيري به دست آورد و در اين مدت چهار سال "روان" جوايز ملي و بينالمللي فراواني را از اتحاديههاي مختلف از آن خود كرد. "روان" كه با بازي در اين سريال محبوبيت خاصي در انگليس پيدا كرده بود در سال 1980 به اين ترتيب عنوان بازيگر سال BBC را از آن خود كرد و مورد تقدير قرار گرفت. "روان" در سال 1981 در يك نمايش تك نفره طنز در تئاتر "وست اندلندن" بازي كرد و بعد از اتمام يك فصل كامل بازي جايزه بازيگر كمدي سال اتحاديه تئاتر "وست اندلندن" را از آن خود كرد. او جوانترين فردي بود كه تا آن زمان تئاتر تك نفره طنز بازي كرده بود. دومين نمايش تك نفره او در سال 1988 نه فقط در لندن بلكه در نيويورك، استراليا، نيوزلند و خاورميانه بسيار موفقيتآميز بود و مورد استقبال قرار گرفت. او در سال 1983 با همكاري فيلمنامهنويس "ريچارد كورتيس" نمايش طنزBlack Adder (افعي سياه) را براي BBC ساخت كه اين سريال نيز برنده جوايز فراواني در سطح بينالمللي شد و "روان" به واسطه بازي در نقش اول اين سري نمايشها براي دومين بار عنوان بهترين بازيگر سال BBC را از آن خود كرد. اين سريال در چهار دوره متوالي پخش شد.
معروفترين كار تلويزيوني بزرگ او در سال 1989 ساخته شد. اين سريال كمدي صامت، مجموعه نمايشهاي "مستربين" بود كه براي شبكههاي ITV و HBO توسط شركت "تايگر اسپكت" ساخته شد. در اين مجموعه نمايشهاي طنز، "روان" نقش يك شهروند انگليسي دست و پا چلفتي را بازي ميكرد كه بدون كلام و بيشتر با شكلكهاي صورت و حركات خندهدار، خنده را بر لبان تماشاگران مينشاند. اين سريال برنده جوايز بينالمللي فراواني از جمله "رز طلايي مونترايكس" شد و در سال 1995 نيز عنوان بهترين نمايش كمدي را از آن خود كرد.
اين سريال از شروع ساختش بسيار مورد توجه كشورهاي مختلف دنيا قرار گرفت و در بيش از دويست كشور مهم دنيا فروخته شد و از آن به بعد "روان" به عنوان "مستربين" در سطح بينالملل معروف شد. اين مجموعه نمايشها از لحاظ اقتصادي براي تلويزيون انگليس پرفروشترين سريال دهه نود به شمار ميرفت. اين مجموعه از سال 1989 تا 1995 در تلويزيون بريتانيا ساخته و پخش ميشد. در سال 1997"روان" يك فيلم سينمايي را نيز با اين نقش بازي كرد كه "بين، نمايش واقعه ناگوار" نام داشت و در سطح جهان موفقيتهاي فراواني را از آن خود كرد.
يـــك نــويسنــده : "روان سباستين آتكينسون" نه تنها يك بازيگر توانا بلكه يك نويسنده، تهيهكننده و دوبلور معروف فيلمهاي كمدي در اروپا به شمار ميرود وي ميگويد : يك فيلم كمدي خوب علاوه بر بازي خوب يك كمدين نياز به يك موسيقي زيبا، يك كارگرداني خوب و يك فيلمنامه زيبا دارد. او در مورد مجموعه "مستربين" ميگويد : من هرگز دوست ندارم از مستربين كه با آن در سطح دنيا شناخته شدهام جدا شوم. من از بازي در اين نقش لذت فراواني ميبرم."روان" علاوه بر اين مجموعههاي تلويزيوني، فيلمهاي سينمايي بسيار موفقي را هم در كارنامه هنري خود دارد. "روان" در سال 2006 ساخت دومين مجموعه مستربين را آغاز كرده است كه در 29 مارس 2007 به سينماها آمد. اين مجموعه تعطيلات مستربين نام دارد.
ازدواج مستربين : "روان" در فوريه 1990 با "سانتراسايستي" ازدواج كرد كه حاصل اين ازدواج دو فرزند به نامهاي "بنيامين" و "ليلي" ميباشد. قابل ذكر است كه مستربين عاشق ماشينهاي سريعالسير از جمله "استون مارتين" است. وي در خصوص ماشينهاي تندرو مقالاتي را در مجلات ماشين منتشر كرده است.
مصاحبه اي كوتاه و خواندني روزنامه تايمز با مستربين :
"روان سباستين اتكينسون" معروف به "مستربين"، كمدين معروف سينمايي انگلستان و جهان، در ميان تمام كشورها از جايگاه ويژه اي برخوردار است. او در پاسخ به ۱۰ سؤال تايم در خصوص زندگي هنري اش و حواشي آن مصاحبه اي انجام داده كه در ذيل ارائه مي شود :
● آيا همچنان كه در سن ۳۰ سالگي در اولين كار كمدي خود موفق ظاهر شدي اكنون در ۵۰ سالگي بي هيچ تفاوتي همان گونه ظاهر مي شوي؟ راز ماندگاري كمدي شما با وجود اختلاف ۲۰ سال در چيست؟ آيا شخصيتهاي هنري بر اساس آنچه كه خودت هستي انتخاب مي شوند يا اينكه ابتدا نقش را انتخاب بعد تو خودت را با آن هماهنگي مي كني؟ زيرا تو بازيگري هستي كه زمان و سن و سال بردار نيستي! حقيقتش نقشهايم بازتابي از شخصيت دروني من هستند. مستربين در واقع نهاد طبيعي احساسات و ابراز تمنيات من است. به ويژه وقتي كه به من گفته مي شود كه بايد كاملاً تا بي نهايت چهره مسخره به خود بگيري، اين حس دروني مرا بيشتر به سمت اين نقش مي كشد. اما اين مسأله بيشتر در فضاي باز به من دست مي دهد تا در دكور درون استوديو.
● چرا كارهاي تو بيشتر عاميانه و عوام پسند و در عين حال برخواسته از فرهنگ عامه طبقات جامعه است؟ زيرا از سطح تفكر واقعي يك كودك بزرگسال شروع مي شود تا مرحله بزرگترين انسانهاي خردسال ادامه مي يابد. زيرا ما انسانها بسيار دوست داريم كه در سنين بالا به دوران كودكي خود سر بزنيم و از آن لذت ببريم. درست مانند كودكي كه مانند بزرگسالان آرزوي بزرگ شدن را دارد و او نيز با ديدن كارهاي من احساس بزرگ شدن مي كند و از كارهاي من لذت مي برد. لذا مستربين در واقع و به طور ذاتي كودكي محبوس شده در كالبد يك مرد بزرگسال است. مثلاً يك پسر ۱۰ ساله از يك فرهنگ متفاوت با ديدن فيلمهاي من همان احساسي را دارد كه يك مرد ۳۰ تا ۵۰ ساله دارد.
● ما مستربين را بيشتر در نقشهاي سينمايي اش با نام تدي بي ير دوست داريم تا نمايشها و شوهاي تلويزيوني. زيرا در آنها، مستربين با محيط مأنوس و الفت گرفته همراه مي شود كه با دوستدارانش بهتر رابطه برقرار مي كند. آيا تو غير از اين فكر مي كني؟ آيا بيشتر نقشهاي ناطق را ترجيح مي دهي يا نقشهاي صامت را؟ مستربين زماني بيشترين تأثير را دارد كه هرگز از عبارات و كلمات استفاده نكند. اما من در خانه هر دو را با هم دارم. به طوري كه نقشهاي صامت بسياري را اجرا كرده ام كه اما معروفترين آنها "كلاهبردار ناشي" مي باشد.
● آيا تاكنون به نقشهاي جدي خود نزديك شده اي؟ راستش نقشها مي آيند و مي روند، اما همه اينها بستگي به يك موضوع و مسأله دارد. من زماني آن نقشها را ايفا مي كنم كه هرگز مشكل عصبي نداشته باشم و نيز زماني كه من نقشي را غير از آنچه كه خودم هستم ايفا كنم مي توانم به جدي بودن آن اميدوار باشم، تا بر اساس آن حواشي من ناپديد شوند. اينجاست كه اوج تمام آمال و آرزوهاي من شكل مي گيرند.
● در اكثر اوقات با چارلي چاپلين مقايسه مي شوي. آيا او توانسته است بر كارهايت تأثير بگذارد؟ من دوران رشد خودم را با تماشاي فيلمهاي چارلي چاپلين پشت سر گذاشتم قطعاً تأثير پذيري هايي داشته ام اما نه زياد. حتي تحت تأثير باستركيتون قرار نگرفتم. زيرا مردم مرا جانشين و پيرو راه باستركيتون مي دانند. حال آن كه هرگز فيلمهاي او را نديدم. من بيشتر خود را يك كمدي بصري مي دانم تا يك كمدي فيزيكي. حال آن كه چاپلين بدون شك يك بازيگر و اكروبات و سيرك باز معروف بود. اما من نيستم.
● شنيده ايم كه دوستدار جمع آوري كلكسيون ماشينهاي اسقاطي خارجي هستي. آيا اين كار را واقعاً دوست داري؟ من از مسابقات اتومبيلراني يا ماشينهاي دهه ۵۰ و ۶۰ بسيار لذت مي برم. بذر اين علاقه در سن ۱۲ سالگي در وجود من جوانه زد تا در آن زمان از ماشين مادرم كه مدل موريس ماينور بود يواشكي استفاده كنم. من در آن موقع شروع به چرخيدن با ماشين در اطراف مزرعه پدرم كردم. اما همچنان امروز بهترين ماشين دلخواهم، همان مك لرن اف ۱ مي باشد كه ۱۰ سال گذشته آن را داشته ام.
● با آن كه مهندسي خود را از آكسفورد گرفتي، چطور شد كه سر از سينماي كمدي درآوردي؟ بر اساس علاقه ذاتي خودم، آكسفورد در واقع راهي براي رسيدن به بازيگري بود. زيرا مي خواستم كه زندگي دانشجويي خود را تا آن جا كه امكان داشت در اين اميدواري سپري كنم كه مي توانم تواناييهاي ذاتي هنري خود را كشف و به عنوان يك شخصيت ذاتي هنري در خودم متبلور گردانم. سرانجام آن سرگرميها برايم تبديل به يك شغل و منبع درآمد شد. فكر مي كنم مهندسي كار بزرگي است و من يكبار ديگر به آن باز خواهم گشت، اما مي دانستم كه مدتها پيش در رساله پايان نامه دانشجويي ام نوشته بودم كه هرگز از آن به عنوان يك شغل و منبع درآمد استفاده نمي كنم.